يک روز دو دوست با هم و با پاي پياده از جاده اي در بيابان عبور مي کردند.بعد از چند ساعت سر موضوعي با هم اختلاف پيدا کرده و به مشاجره پرداختند.وقتي که مشاجره آنها بالا گرفت ناگهان يکي از دو دوست به صورت دوست ديگرش سيلي محکمي زد .بعد از اين ماجرا آن دوستي که سيلي خورده بود بر روي شنهاي بيابان نوشت :


ادامه مطلب.

داستان پند آموز «بخشيدن هنر است»

دوست ,مشاجره ,سيلي ,هم ,بيابان ,خورده ,دو دوست ,با هم ,بعد از ,زد بعد ,محکمي زد

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آژانس مسافرتی الیت آسمان زاگرس natado هر چی که بخوای آموزش حسابداری در تهران دانلود فایل پانویس یک شناسنامه پايگاه خبري تحليلي فرزانگان اميدوار پایگاه خبری آستاره نیوز خلاصه حقوق جزای عمومی 2 دکتر اردبیلی کیمیا کتاب